سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، فراوان است و کردار، اندک . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :3
کل بازدید :32197
تعداد کل یاداشته ها : 32
103/2/9
11:41 ع
موسیقی

آورده اند که در سرزمین کهن و باستانی ایران و در دل بلاد لرستان شهری بوده خرم و شاد ،با زمین های حاصل خیز و آباد و دو رودخانه خروشان که از دوسوی شهر عبور می کرده و بدین بهانه نام آن را بین النهرین نهاده اند وفی الحال همه با نام دورود می شناسندش.شهر صلوات،شهر دریاچه گهر و آشارهای زیبا و پایتخت طبیعت ایران.

شهری که صنایع و کارخانجات یکی پس از دیگری در آن متولد گردیدو رودخانه تیره را که مامن ماهیان مهاجر و بومی منطقه بود تیره و تیره تر کردو آسمان هفت رنگ و نیلگون آن را تیره و قیرگون .

وشهر آبشارها و لاله های واژگون لقب شهر صنعتی به خود گرفت.ولی این تمام ماجرا نیست و اگر چه بحث محیط زیست و حفاظت از آن یکی از مهمات است لکن ماجرا و داستان ما چیز دیگری است و ان گوشه ای از مشکلات جوانان دورودی است.

 

و اما اندر احوالات جوانان و جوانی که بسیار توصیه موکد و مصرر به اهمیت دادن و توجه کردن بدان است که مانند بهاری در گذر است همین بس که در گوشه و کنار شهر که قدم می زنی فراوانند انسانهایی بی کار و صد البته تحصیل کرده که بی هدف یا در خوابند و یا بیتابانه خیابان متر می کنند و یا در بیابان حیرانند و سرگردان و چه کار می توانند انجام دهند در این وادی بی بنزینی که جای سوزن انداختن هم نمانده چه رسد به تاکسی انداختن و دستفروشی؟و چه توان گفت به این جماعت جز کلمه ی زیبا و پر معنای ((بی کار)).

و این در حالی است که صنایع مهمی چون کارخانه سیمان،فارسیت،فولاد و چدن،ماشین سازی،کارخانه قند،صنایع نظامی و از همه مهم تر راه آهن سراسری و ...در این شهر وجود دارد ولی متاسفانه تمامی مشاغل مهم از مدیر عاملی گرفته تا کارگری بدست افراد غیر بومی افتاده است تا جایی که به جرات می توان گفت90 درصد کارکنان این صنایع افراد غیر بومی می باشند که ساکن استان های مجاورند و هزینه ایاب و ذهاب و یا اسکان این جماعت زحمتکش خود به اندازه حقوق چند کارگر است و در این بین سهم شهروندان و جوانان دورودی تنها 10 در صد است .آن هم با تهییه هزاران پارتی و پادر میانی این و ان شاید بتوانی یکی از پست های بسیار مهم در بخش خدمات را تصاحب کنی البته با هزار منت این و آن و ارایه صدها ضمانت و تعهد و ... که هر وقت دلشان خواست بیرونشان کنند. به جرات می توان گفت سهم جوانان و بیکاران دوورودی از بخش صنعت با مشاغل بی شمارش آلودگی این صنایع است و استشناق هزاران گاز سمی و...

آری جوانان دورودی به شهر های مهاجرت می کنند و اغلببا دست خالی و دلی شکسته و لبی تشنه به وطن خو باز می گردند ولی به قول معروف«آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم» هر چند همه در را می دانند و درمان را نیز،ولی در پی درمان بر نمی آیند.استخوان درون چشم قصاب!!!را دیده اند و قصد درمان ندارند.چرا که سوژه مهمی است بحث اشتغال و بیکاری!تا موسم انتخابات می رسد هه انگشت بر آن می گذارند این بیماری را بیان می کنند ولی در هنگام درمان سوگند سقراط خود را فراموش می کنند!!و تا خرشان از پل انتخابات گذشت سکوی پرتاب خود را فراموش می کنند یا گوشه عزلت می گیرند و از درآمد کلان خویش بهره ها می برند و یا دلیل می آورند که ای آقا نمی گذارند کار بکنیم.گفته های خود را به دلایل به ظاهر منطقی ماست مالی کرده و گاها انکار می کنند.

این جای بسی تاسف دارد عده ای وعده کارخانجات و صنایعی چون پتروشیمی و مهمات سازی وآب معدنی داماش را می دهند که البته اگر چه بعضا در مرحله اجراست ولی قطعا از این مهمانی بزرگ و ضیافت عظیم جز پر کاهی آنهم به اکراه به جوانان نخواهد رسید و این یک حقیقت غیر قابل انکار است و صد البته همین که اجازه می دهند اثرات زیست محیطی این صنایع در طبیعت بکر دورود نتشر شود و بابت استشناق گازهای سمی ناشی از آن هزینه ای از شهروندان دورودی طلب نمی کنند جای بسی تقدیر و تشکر است و این مهم را قطعا مرهون زحمات نمایمدگان و مسئولان زحمت کش و با تجربه دورودی هستیم و جای دارد از این جا از همه آنها بخاطر این همه تلاش در جهت حفظ منافع جوانان دورودی قدردانی نمود××


94/5/16::: 5:0 ع
نظر()
  
  

کمربندی همانطور که از نامش بر می آید باید از اطراف شهر بگذرد اما در شهرستان دورود کمربندی از وسط شهر می گذرد و امنیت و آسایش مردم را به خطر انداخته است روزانه هزاران اتومبیل سنگین و عبوری که متعلق به این شهر نیستند و لزومی ندارد شهر ما جولانگاه آنها باشد از وسط شهر می گذرند و هر روز حادثه می آفرینند.جاده کمربندی دورود که در سالهای نه چندان دور در حاشیه شهر قرار داشت که با توسعه فضای شهری اکنون به یکی از خیابانهای داخل شهر مبدل شده و عبور و مرور وسائط نقلیه سنگین برای شهروندان مشکل ساز شده است.
 با گشایش جاده ازنا شازند و افزایش بار ترافیکی محور دورود ازنا تردد روزانه هزاران دستگاه خودرو سبک و سنگین ازاین جاده که امروز از وسط شهر می گذرد برای ساکنان اطراف جده کمربندی مخاطراتی دربر دارد.
با توجه به وجود پنج دبیرستان و مدرسه راهنمایی با حدود دو هزار دانش آموز در کنار جاده کمربندی، عبور دانش آموزان در هنگام تعطیلی مدارس و عبور ازعرض جاده همواره با ریسک صورت می‌گیرد.
روزانه هزاران دستگاه تریلر، کامیون و خودرو سواری از این جاده که در زمان حاضر معروف به کمربندی است عبور می‌کند که برای خانواده‌ها و بویژه کودکان تهدید جدی بشمار می‌آید
پیشتر ترافیک این جاده کمتر بود اما از زمانی که محور شازند ازنا بهره برداری شده تردد خودروهای عبوری شمال به جنوب کشور وبالعکس ازاین مسیر صورت می‌گیرد که بااین وصف انتقال جاده کمربندی به خارج شهر ضرورت دارد
طول جاده کمربندی که از داخل شهر عبور می‌کند حدود پنج کیلومتراست که با توجه به موقعیت آن مشکلات فراوانی برای مردم بوجود آورده است

عبور روزانه هزاران دستگاه خودرو سنگین و حجیم از داخل شهر و بروز تصادفات فوتی و جرحی دراین مسیر مردم را کلافه کرده است
منطقه عزت آباد و دانشگاه پیام نور درکناراین جاده قرار دارند وساکنان منطقه ودانشجویان از بیم تصادفات همواره نگران هستند.

قرار گرفتن شهرستان دورود در مسیر جاده ترانزیت شمال و جنوب سرمایه گرانبهایی است که باید با بر نامه ریزی قدر این مزیت را بدانیم و از این عامل برای ترقی و پیشرفت شهرمان استفاده کنیم. اما هم اکنون این نعمت با ارزش خود مشکل ساز شده است. کمربندی از وسط شهر دورود می گذرد، یعنی هزاران ماشین سبک و سنگین از وسط شهر ما عبور می کنند و این امر مشکلات زیر را به دنبال دارد:

1-    خطر تصادفات چند برابر شده است: در واقع شهر دورود به جای آنکه مکانی مناسب و امن برای زندگی مردم باشد تبدیل به جولانگاه ماشینهای سبک و سنگینی شده است که متعلق به شهر ما نیستند و لزومی ندارد شهر ما محل تاخت و تاز آنها باشدو لزومی ندارد شهر ما محل تاخت و تاز آنها باشد. دانش آموزی که هر روز باید از خیابان اصلی شهر عبور کند وپدری که برای امرار معاش باید هر روز پیاده یا سواره به محل کارش برود و مادری که دست بچه خردسالش را گرفته و می خواهد خرید خانه را انجام دهد و پیرزن یا پیرمردی که می خواهد در شهر گشتی بزند ناگهان با با ماشین های غول پیکری مواجه می شوند که بعضا راننده آنها به خاطر مسیر طولانی  خواب آلود است و چرت میزند. خانواده های دورودی تصادفات و مصیبتهای دردناکی از این ماشینهای عبوری تجربه کرده اند.  آیا هنوز وقت آن نرسیده که برای انتقال کمربندی به خارج شهر فکری بکنیم؟ اگر کمر بندی به خارج شهر انتقال یابد میزان تصادفات بسیار کمتر می شود و خیابانهای شهر ما امن تر و مطمئن تر می شوند. (بسیاری از این تصادفات بخاطر آن رخ می دهد که ماشینهای سنگین جلوی دید عابرین پیاده رانندها و موتور سوارها را می گیرند.)

2-    آلودگی شهر: تردد هزاران اتومبیل سبک و سنگین از وسط شهر دورود آلودگی صوتی و هوا را به دنبال دارد. بعلاوه وجود کمربندی در داخل شهر موجب شده است که خیابان اصلی شهر دورود به جای آنکه مغازه های آن مایحتاج شهروندان دورودی  را تامین کند مکانیکی ها و صافکاریها و تعوبض روغنی ها و… علاوه بر آلوده نمودن خیابان اصلی چهره و نمای نامناسبی از به شهر ما داده است. ما قبول داریم که کمربندی می تواند منبعی برا اشتغال و امرار معاش مردم باشد اما جای کمربندی و صنایع آلوده کننده آن در خارج شهر است نه وسط شهر.

3-    مسئله امنیت: تردد هزاران راننده ناشناس و عبوری از وسط شهر ما بدون هیچگونه نظارت خطرات امنیتی برای خانواده ها بدنبال دارد. دختر دانش آموز یا خانمی که می خواهد از انگشته به میدان فرمانداری  بیاید منتظر تاکسی در کنار خیابان می ماند ولی آیا هیچ تضمینی وجود دارد که ماشینی که در کنار او توقف می کند تاکسی داخل شهری و تحت نظارت تاکسی رانی دورود باشد؟

           قرار گرفتن در مسیر تهران- خوزستان و خوزستان- اصفهان نعمت ارزشمندی برای شهر ماست که با برنامه ریزی صحیح از جمله انتقال کمربندی به خارج شهر منبع خیر و برکت خواهد شد. انتقال کمر بندی به حاشیه شهر موجب زیبایی و امنیت و خلوت شدن خیابانهای ما میشود و فضا برای گسترش بازار دورود را فراهم می نماید و بطور کلی شهر دورود را برای زندگی مناسب تر می گرداند

?انتظار شهروندان از مسوولان این است که به منظور افزایش ایمنی درعبور دانش‌آموزان هرچه سریعتر این محور را به‌خارج شهرانتقال دهند.


  
  

منطقه حفاظت شده ‘اشترانکوه’ واقع در شرق لرستان که به عنوان بانک ژنتیک گونه های گیاهی و جانوری انتخاب شده، در حال حاضر با مشکلات و چالش های جدی و فراوانی روبرو شده است.

به گزارش ایرنا، نخستین تهدیدی که در سال های اخیر متوجه این منطقه زیبا و طبیعی شده، طرح موضوع احداث جاده ارتباطی از سمت الیگودرز به طرف دریاچه گهر است.

مطرح شدن این طرح و بحث احداث جاده در دل منطقه طبیعی و حفاظت شده اشترانکوه بهانه ای شده تا این زیستگاه طبیعی و منحصربفرد با یکی از جدی ترین چالش های زیست محیطی مواجه شود.

گرچه تاکنون با تلاش مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست و تشکل های زیست محیطی استان، این طرح اجرایی نشده, اما هر چند وقت یکبار طرح دوباره این موضوع، بروز مشکلات تازه ای را کلید می زند.

کمترین پیامد هرباره طرح این موضوع، نابودی گونه های مختلف گیاهی و درختان بلوط و آورس کهنسال در مسیر طراحی شده برای این جاده نافرجام است.

این جاده کشی ها و تعرض به منابع طبیعی و مناطق حفاظت شده از سمت شهرستان ازنا هم در حال پیگیری است و برخی از مسئولان محلی اجرای این طرح را ضروری می دانند.

دومین مشکل منطقه حفاظت شده اشترانکوه که به تهدید دیگری تبدیل شده، تصرف اراضی منابع طبیعی در این منطقه توسط افراد حقیقی و حقوقی است که در این رابطه بسیاری از این اراضی با استفاده از ترفندهای گوناگون توسط همین افراد به مستثنیات تبدیل و سپس به راحتی تصرف می شوند.

نمونه هایی از این اقدامات را می توان در بیشه روستای تی، روستای عمارت و چم چیت در 20 کیلومتری شهر دورود مشاهده کرد.

بحث حفظ دریاچه زیبای گهر به عنوان یکی از سرمایه های طبیعی و مرکز مهم گردشگری کشور باید همواره در اولویت همه اقدامات زیست محیطی قرار گیرد.

با توجه به افزایش سالانه شمار گردشگران و بازدید کنندگان از این دریاچه کوهستانی، بحث جمع آوری و تخلیه زباله ها از حاشیه این دریاچه اهمیت ویژه ای دارد.

فصل ممنوعه ورود گردشگران به دریاچه گهر زمانی مناسب باید برای بازسازی و بهسازی این منطقه از نظر بهداشتی و پاکسازی و جمع آوری زباله هاست که لازم است با برنامه ریزی مسئولان و جلب همکاری تشکل های زیست محیطی این مهم انجام پذیرد.

رشد و گسترش بی رویه نیزارهای کنار دریاچه گهر از جمله موارد دیگری است که ‘ نگین اشترانکوه ‘ را با تهدیدات جدی مواجه کرده است که می طلبد مسئولان با همت و تلاش مضاعف در این خصوص نیز اقدامات عاجلی به عمل آورند.

مردم منطقه به ویژه دوستداران طبیعت انتظار دارند حال که معاون محترم رییس جمهور و رییس سازمان حفاظت محیط زیست کشور اخیرا به لرستان سفر کرده است و مسایل و مشکلات این منطقه را از نزدیک رصد کرده است، تصمیماتی جدی و کارگشا به منظور جلوگیری از روند تخریب منابع طبیعی و مناطق حفاظت شده شرق استان اتخاذ شود.


  
  

چگونگی حذف آزبست و جایگزینی آن:

   ماده‌ای را می‌توان جایگزین آزبست نمود که دارای اغلب خواص فیزیکی و شیمیایی آزبست باشد. برخی از مواد که قابلیت جایگزینی دارند در زیر آمده‌اند :

·          پشم شیشه : درحال حاضر پشم شیشه یا پشم سنگ جایگزینی برای آزبست محسوب می‌شود که تاثیراتی سوء مشابه آزبست ولی در سطح بسیار کمتر دارد. از جمله دلایل استقبال نکردن از این جایگزین‌ها، این است که مواد جایگزین کمی گران‌تر و دارای ویژگی‌های کمتری نسبت به آزبست است[1].

تارهای پروپیلن ، پلی اکریلیک ، پلی‌وینیل الکا و یا سلولز: این مواد نیز به عنوان پیوند با سیمان عمل می‌کنند.تارهای شیشه‌ای با قطری حدود 20 تا 1/0 میکرومترکه از پیوندهای بین سیمان و یک ماده قلیایی مقاوم تهیه شده باشند‌، دارای خواص مناسبی از جمله نیروی کشش زیاد ، مقاومت در برابر فشرده شدن ، مقاومت در برابر خوردگی، قابلیت انحناء، وزن کم و مقاومت در برابر آتش بوده که به این تارها امکان می دهد تا در ساخت مصالح ساختمانی به کار گرفته شوند.

· ماده معدنی woll astonie یا متاسیلیکات کلسیم: این ماده دارای ساختمان زنجیری است که شامل 5/96درصد اکسید کلسیم و سیلیس است. قطر هر تار کمتر از 100-10 میکرومتر بوده که ممکن است در اثر سایش مکانیکی به تارهایی با قطر کمتر از 1/0 میکرومتر شکسته می‌شود و همین قطر بحرانی خطرناک است. از این ماده می‌توان به عنوان ضد‌آتش ، عایق حرارتی ، قطعات حرارتی سایشی و در محصولات شیمیایی(رنگ،چسب،مواد قالب گیری) استفاده نمود[5].

·        عایق تارابگین: این عایق فاقد هرگونه آزبست است و نوع خاصی از آن در صنعت لنت‌سازی به جای آزبست استفاده می‌شود. وجود عناصری با نقطه ذوب بالا همچون اکسیدهای آلومینیم، منیزیم، سیلسیم و کلسیم در ترکیب شیمیایی پشم سرباره تارابگین نشان‌دهنده پایداری و ثبات آن در دماهای بالا است.

 

·        لنت سرامیکی: لنت ترمز سرامیکی( لنت سبز ) دوست محیط زیست است. در اواخر دهه 1990 آزبست بدلیل مشکلات محیط زیستی از تائیدیه استاندارد خارج شد، پیدانمودن جایگزین خوب برای آزبست انگیزه شرکتهای تولیدی لنت گردید که مواد فلزی وفیبرهای فلزی جایگزین آن شد و تمرکز به سمت مواد غیر‌‌آزبستی پیش رفت تا زمانیکهشرکتAKEBONO اولین لنت سرامیکی را تولید نمود که انقلابو جهشی در تولید لنت بود. این لنت مخلوطی از سرامیک و تیتانیوم و یا سرامیک و کربن است.

·        کولار(Kevlar): کولار(پلی پارافینلین ترفتالامید) مارک تجاری برای فیبر‌های ساخته شده از پارا‌آرامید قوی و سبک که مرتبط با دیگر آرامیدها مثل نومکس و تکنورا هستند. کولار 29 به دلیل استحکام بالا، طول عمر زیاد و مقاومت در برابر حرارت به عنوان جایگزینی مناسب برای آزبست در لنت ترمز است.

·        ورق مقاوم حرارتی: این محصول متشکل از لایه منسوج بافته از جنس 100 درصد پنبه‌ای، به عنوان بستر اصلی است و به وسیله کامپوزیتی از رزین‌ها به همراه افزودنی‌های مجاز، مذاب و اشباع‌شده و با ضخامت‌های گوناگون تولید شده و هیچ‌گونه آزبستی در آن به کار نمی‌رود. متخصصان ایرانی با تلاشی شش ساله توانستند، از نسوج بافته صد در صد پنبه‌ای به عنوان مواد اصلی ورق‌های مقاوم حرارتی در این اختراع استفاده کرده وبه بازار عرضه کنند. 

 

 

 

 

 

 

بحث و نتیجه گیری :

قدر مسلم آزبست با تمامی محسناتی که دارد، ماده‌ای بسیار خطر‌ناک و تهدید‌کننده سلامت انسان و محیط زیست است. به عنوان راه‌کار برای مقابله با این معضل می‌توان موارد ذیل را بر‌شمرد :

_       سهیم بودن کارفرما و کارگران در برقراری یک محیط پاک و سالم

_       درج استفاده از آزبست در برچسب محصولات تولیدی

_       جهت دورریزی و دفن آزبست و ترکیبات آن باید آنها را در محفظه‌ای قرار دهند و با سیمان تثبیت کنند.

_       نقل و انتقال پسماندهای حاوی آزبست باید در ظروف در‌بسته انجام گیرد

_       سوزاندن و خاکستر‌کردن پسماندهای محتوی آزبست مجاز نیست[3]

_       دورریزی آزبست‌های شکننده ، مستلزم انجام آمایش توسط آب و ترکیبات آبدار است و در صورت امکان،باید در محل‌های مخصوص دفن شوند[1]

_       آزبست‌های غیرشکننده نیز تا زمانی که دفن شوند باید مرطوب نگهداشته شوند

_       ظروف محتوی پسماندهای دارای آزبست می‌بایست در گودالها و ترانشه‌های به عمق 2 متر دفن و با خاک کامل پوشیده شوند[2].

برای حذف کامل آزبست باید هماهنگی و همکاری بین وزارت‌خانه‌های مربوطه مانند صنایع و بهداشت با سازمان محیط زیست برقرار شده و اعلام هشدارهای جدی به مردم صورت گیرد. در بحث آلودگی هوا به مواد سرطان‌زا نیز باید نهادهای مختلف برای برطرف کردن این معضل همکاری کنند اما متاسفانه این ارتباطات نیز بسیار کم بوده و برنامه منسجمی هم در این زمینه وجود ندارد.

وزارتخانه‌های صنایع و بهداشت باید با حمایت از مراکز تحقیقاتی برای جایگزینی آزبست با ترکیبات بی‌خطر وارد میدان شوند و با برنامه‌ریزی و نظارت جدی مواد و ترکیبات جایگزینی را برای صنایع فراهم کنند.



  
  

تاریخچه استفاده و بیمارى‌زایى آزبست:

حدود 2500 سال قبل از میلاد در فنلاند از آزبست براى ساخت ظروف گلى استفاده می‌شد و در مقیاس محدود از حدود 2000 سال قبل استفاده از آزبست جهت تهیه لباس مرسوم بوده است[8]. هرودوت (450 سال قبل از میلاد) نقل مى‌کند که چگونه رومى‌ها مردگان خود را قبل از سوزاندن درون پارچه‌هاى بافته شده از آزبست مى‌پیچیدند تا بهتر بتوانند خاکستر مرده خود را جمع‌آورى نمایند و این ماده را «آمیانتاژ» یعنى خلل ناپذیر و فساد‌ناپذیر مى‌نامیدند، حتى نام آزبست از زبان یونانى اخذ شده است که به معنى نابود نشدنى است[7]. سرمایه‌داران ایرانی با آزبست وارد شده از هند‌وکیش لباس تهیه و با قرار دادن لباس‌های حاوی آزبست در آتش و نسوختن آنها میهمانان خود را متحیر می‌کردند، برطبق منابع موجود‏، لباس‌هایی که از آزبست‌(آذرشب) بافته می‌شده شستکه نامیده می‌شد. به صورت علمی و آکادمیک در سال 1820یک دانشمند ایتالیایی، برای اولین بار لباس ضد‌آتش، را با استفاده از الیاف آزبست تولید کرد[6]. در اوایل قرن بیستم، یک مهندس اتریشی بنام لودویک هاچک از ترکیب الیاف این ماده با سیمان، موفق به اختراع سیمان نسوز شد، که با استقبال جهانی روبرو شد[7]. با وجودیکه تاریخ استفاده از آزبست و بیمارى‌هاى ناشى از آن تقریباٌ همزمان و متقارن بوده است اما گزارش اولین مورد بیمارى آزبستوزیس که عامل آن الیاف آزبست است، یکصد سال پیش در انگلستان بود. 

 

خصوصیات مهم انواع آزبست را می‌توان در موارد زیر دسته‌بندی و بررسی نمود:

1. مقاومت شیمیایی

مقاومت شیمیایی انواع آزبست متفاوت است. کریزوتایل  با آن که خاصیت شکل‌پذیری بسیار خوب دارد، مقاومت شیمیایی آن ناچیز است. به عکس آنتوفیلیت که خاصیت الاستیکی و شکل‌پذیری آن حداقل است، بالاترین مقاومت شیمیایی را در مقابل اسیدها دارد. بیشتر انواع آزبست خانواده آمفیبول، مقاومت شیمیایی بالاتر از کریزوتایل دارند.

2. مقاومت حرارتی

  درصد آب آزاد شده از آزبست در مدت دو ساعت و در دماهای متفاوت اندازه‌گیری شده است. میزان آب آزاد شده از کریزوتایل  در حرارت بالا، بیش از دیگر انواع آزبست است. چنانچه کریزوتایل در شرایط فشار بالا به پودر تبدیل شود، حالت تبلور خود را از دست می‌دهد و به جسمی بی‌شکل تبدیل می‌گردد. کریزوتایل از نظر انعطاف‌پذیری بهترین نوع آزبست شمرده می‌شود، ولی مقاومت شیمیایی آن اندک است. بر عکس آنتومیلیت دارای خاصیت انعطاف پذیری اندک و مقاومت شیمیایی بالاست.

 

کاربرد انواع آزبست

سالانه بیش از 2میلیون تن الیاف کریزوتایل در جهان تولید می‌شود که مصرف ایران از این محصول سالانه حدود 60 هزار تن است. درحال حاضر در ایران 11 شرکت تولیدکننده لوله و ورق آزبستی فعالیت می‌کنند[4].

آزبست دست کم در 3000 نوع فرآورده متفاوت به مصرف می‌رسد. حدود 65 تا 70 درصد آزبست در ساخت انواع محصولات آزبست سیمانی مصرف می‌شود[4]. بیش از 95 درصد مصرف آزبست به کریزوتایل اختصاص داشته که از انواع کریزوتایل طویل و مرغوب جهت بافت لباسهای نسوز ، نمد و دیگر محصولات نسوز استفاده می‌شود.( ارزش اقتصادی کریزوتایل به طول آن بستگی دارد) جالب است بدانید میزان خطر آزبست با تغییر روش‌های کاربرد آن در تولیدات کاهش پیدا نمی‌کند .

   آنتوفیلیت ، آکتینولیت و ترمولیت به دلیل انعطاف‌ناپذیری و خاصیت شکنندگی مصارف محدود دارند. آموسیت دارای الیاف طویل و مقاوم در برابر واکنشهای شیمیایی است، لذا از آن در ساخت ظروف شیمیایی استفاده می‌شود. موارد دیگر مصرف آن در پوششهای سبک حرارتی ، پوشش لوله‌ها بلوکهای منیزیتی و سیمان است. الیاف کروسیدولیت به خوبی آموسیت نیست، اما به دلیل مقاوم بودن در مقابل واکنشهای شیمیایی از آن در ساخت ظروف مخصوص استفاده می‌شود. مصارف دیگر کروسیدولیت در بافت پارچه‌های نسوز و غیره است. برای استحکام بخشی، در ورق های تولید شده برای ساخت ایرانیت 5/11 درصد و در لوله های آب 5/17 تا 19 درصد از آزبست استفاده می‌شود. این لوله‌ها برای انتقال آب آشامیدنی و فاضلاب مورد استفاده قرار می‌گیرند. سقف ایستگاه‌های اتوبوس شرکت واحد نیز که از ورق‌های فشرده ساخته شده است و از آن با عنوان «آردوواز» نام می‌برند، حاصل ترکیب آزبست و سیمان است. در مناطق شمال کشور سقف خانه‌های مسکونی از این محصول ساخته می‌شود.

 

مهمترین محصولات آزبستی

بیشترین محصولات آزبستی سیمانی هستند که شامل لوله‌های آزبست سیمانی ، ناودانی و صفحات ایرانیت است که در صنایع مختلف بکار می‌روند. ازالیاف کوتاه آزبست در انواع مواد پلاستیکی، رنگ‌ها، آسفالت، گریس و روکش الکترودهای جوشکاری استفاده می‌شود. از الیاف متوسط در انواع ورقه‌ها، لوله‌های آزبست سیمانی، لوله‌های فشارقوی (به همراه الیاف بلند)، کف‌پوش‌ها، کاغذها، لنت ترمز، روکش کلاج، عایق‌های حرارتی(در ترکیب با سیلیکات کلسیم و منیزیم) و عایق‌های آکوستیکی استفاده می‌شود. الیاف بلند نیز در تهیه تولیدات ضدآتش و محصولات مقاوم در برابر حرارت از قبیل پرده‌های تئاتر، لباس مأموران نجات و آتش‌نشانی، مأموران اطفای حریق چاه‌های نفت، انواع پیش‌بند، دستکش، لباس‌های یکسره، کفش، مواد بسته‌بندی، واشر، درزگیر، عایق‌های حرارتی(مثل پوشش‌های دیگ بخار، لوله) عایق‌های الکتریکی، لنت ترمز(به صورت نوارهای آزبستی) و غشاء پیل‌های الکتریکی مورد استفاده قرار می‌گیرد. آزبست‌ حدوداً در 3000 نوع محصول مختلف کاربرد دارد، و این مطلب به این معنی است که ما روزانه با انواع این محصولات در تماس هستیم[7].

 

 

 

مهمترین ذخایر آزبست ایران و جهان:

تقریباٌ تمام ذخایر پنبه‌نسوز حاصل از دگر‌سانى گرمایى در سنگ‌هاى غنى از منیزیم و آهن است بزرگترین معدن آزبست ایران در خراسان جنوبی(منطقه نهبندان) قرار دارد. استخراج سالانه معدن آزبست حاجات نهبندان حدود 300000 تن برآورد مى‌شود که وضعیت استخراج به‌صورت روباز و به‌روش پلکانى است[3]. منطقه معدنى حاجات حدود 3 کیلومتر مربع وسعت دارد. جهت استخراج کریزوتایل، پس از خرد کردن سنگ معدن، الیاف کریزوتایل که در شکستگى‌ها پر شده به راحتى جدا گشته و توسط دستگاه مکنده از ناخالصى‌ها جدا مى‌گردند. ذخایر کوچک دیگرى در نواحى مشهد و بردسکن خراسان، نواحى میناب هرمزگان و نواحى ماکو در آذربایجان غربى شناخته شده‌اند.

   میزان تولید جهانى در سال 1954، مقدار 1/67 میلیون تن بوده است. از این رقم 46% در کشورهاى شوروى سابق، 29% کانادا، 7% آفریقاى جنوبى، 4% زیمباوه، 4% در چین تولید ‌شده است. میزان تولید جهانى آزبست در 1997 علیرغم رشد شدید جمعیت به 2/5 میلیون تن کاهش یافت که این کاهش تولید آزبست و محصولات آن به دلیل محرز شدن خواص بیمارى‌زایى آن و تحریم‌هاى اتخاذ شده توسط ممالک پیشرفته صنعتی بود.[9]

 

قوانین مربوط به آزبست در ایران و جهان:

در سال 1989 میلادی آژانس حفاظت محیط زیست امریکا (EPA)کلیه فعالیت‌هاى تولید، ورود و توزیع محصولات آزبستى را به منظور حفظ جان شهروندان تحریم مى‌نماید و با اتخاذ یک برنامه زمان‌بندى شده، دستور به توقف کامل تولید محصولات آزبستى و جمع‌آورى و انحدام نمونه‌هاى کار شده مى‌دهد[8]. تاکنون در جهان علیه بکارگیری این ماده خطرناک اعتراضات بیشماری انجام شده، در سال 1996 نخست‌وزیر فرانسه فرمانی مبنی بر قدغن کردن استفاده از آزبست صادرکرد. این فرمان مقرر کرده بود که استفاده از آزبست در کلیه محصولات تا سال 2001 محدود و سپس بطور کامل قطع گردد تا از آلودگی زیست محیطی ناشی آزبست جلوگیری گردد. این اقدامات فی‌نفسه خوب است، اما مشکل این تصمیم‌گیری‌ها در این است که ضایعات و پسماندهای حاوی آزبست از کشور‌های غربی خارج شده و همانند بلایی بر سر جهان سومی‌ها نازل می‌گردد.

   با وجود تمامی خطرات و مشکلات ناشی از آزبست، این ماده به طور قانونی وارد کشور ما شده و مسولان نیز از کاربردهای آن در محصولات مختلف(مانند لوله‌های آب آشامیدنی و ...) خبر دارند. انتشار گزارش‌های علمی مستند در مورد عوارض جبران‌ناپذیر آزبست سبب تدوین مصوبه‌ای لازم‌الاجرا توسط شورای عالی محیط زیست در سال 1379 به منظور حذف آزبست از ترکیبات و تولیدات صنعتی و ساختمانی و جایگزینی ترکیبات کم‌خطر به جای آزبست به تصویب رسید[2] که متاسفانه تا‌کنون گام موثری در حذف این آلاینده توسط صاحبان صنایع و مسولین برداشته نشده است.

   در اولین گام برای کاهش کاربرد کرایزوتایل در کشور، کنترل این ماده از ضروریات بوده که در این خصوص در سال‌های 2004 تا 2006 طی جلسات سالانه کنوانسیون روتردام، درج 5 نوع آزبست به نام‌های کروسیدولیت، آموزیت، ترمولیت، آکتینولیت و آنتوفیلیت در فهرست این کنوانسیون مورد موافقت کشورهای عضو که ایران نیز جزء آن می باشد، واقع شد. متاسفانه با وجود تلاش‌های بسیار زیاد مدافعان محیط زیست با درج کرایزوتایل که در مقایسه با سایر انواع آزبست بیشترین مصرف را در صنعت دارد از سوی مسئولین مخالفت شد. درج مواد در الحاقیه شماره 3 کنوانسیون مذکور به معنی مخالفت با واردات آن نیست، بلکه به معنی شناخت ماده مشمول به‌عنوان ماده‌ای خطرناک در سطح بین‌الملل است لذا کلیه کشورهای صادرکننده ملزم به کسب مجوز واردات آن از مرجع ذیصلاح کشور واردکننده هستند. به‌این ترتیب کنترلی قوی بر واردات ماده مشمول در کشور واردکننده ایجاد می‌شود. این موضوع نشان‌دهنده میزان نیاز کشورمان به عنوان یکی از مصرف‌کننده‌های کرایزوتایل به تحقیقات درخصوص جایگزین‌های مناسب این ماده و تلاش بین‌المللی به عنوان کشوری عضو برای وارد کردن این ماده در فهرست مواد مشمول کنوانسیون روتردام در جلسات آینده کنوانسیون است. قوانین و مقررات موجود در جهان در رابطه با آزبست مورد استفاده در صنایع است، همان‌طور که در قسمت‌های قبلی این مقاله آمد رخداد طبیعی آزبست را NOA می‌نامند، قوانین موجود نیز در رابطه با NOA بسیار ناقص است یا بهتر است بگوییم قوانین اصلا وجود ندارد، مخاطرات سلامتی ناشی ازNOA  هنوز به طور کامل شناخته‌شده نیست، مردم زیادی در نقاط مختلف جهان در مجاورت NOA ها بسر می‌برند که همگی نیز در خطر تماس مستقیم با آزبست هستند. به‌عنوان‌مثال در ایالات متحده امریکا مردم در 20 ایالت در معرض NOA قرار دارند. برطبق یک مطالعه در امریکا معلوم شد رابطه‌ای بین میزان ابتلا به بیماری Mesothelioma (نوعی سرطان) و فاصله از سنگ‌ها ومنابع طبیعی آزبست(NOA) وجود دارد، بر طبق این مطالعه خطر بیماری فوق‌الذکر به ازای هر 10 کیلومتر فاصله از NOA به میزان 6% کاهش می‌یابد[6]. بی‌شک در کشور ما نیز در نزدیکی معادن آزبست مردم با مشکلاتی همانند آنچه در بالا آمد دست به گریبان هستند.

 

چگونگی حضور آزبست در محیط زیست:

الیاف آزبست توسط استخراج از معدن، اره‌کشی، عملیات تخریب ساختمان‌هایی که در عایق‌سازی آنها از آزبست استفاده شده، و بطور کلی تخریب هر فرآورده آزبست‌دار و ضایعات و پسماند‌های صنعتی حاوی آزبست به محیط زیست وارد می‌شوند. در شهرهای بزرگ یکی از مهم‌ترین راه‌های ورود آزبست به هوا از طریق لنت ترمز و کلاچ خودرو است.علاوه بر آلودگی‌های ریوی، آزبست با ورود به آب‌های سطحی و زیرزمینی براحتی وارد بدن انسان می‌شود. کرایزوتایل یا آزبست سفید در آب‌های قلیایی تثبیت می‌شود ولی در شرایط اسیدی منیزیم از ساختار فیبری آن جدا شده و این درحالی است که آب بسیاری از رودخانه‌ها حالت اسیدی دارند. آلودگی با آزبست با چشم غیرمسلح دیده نمی‌شود ولی اندازه‌گیری‌ها و نمونه‌برداری‌ها میزان آزبست منتشر شده در محیط را نشان می‌دهد، به عنوان مثال در هوای شهر تهران، میزان آزبست 5/2 برابر حد مجاز است که این مسئله نگران‌کننده است[3].

  


94/5/16::: 4:50 ع
نظر()
  
  

سلام دوستان عزیز من بعد از 5 سال تونستم رمز وبلاگمو پیدا کنم از امروز مطالب جدیدی در اختیارتون میزارم


  
  

دلم برای کسی تنگ است

 

 

 

خیلی وقت است که دلم برای کسی تنگ است ...

 

خیلی وقت است این دل بهانه میگیرد ....

 

دلم تنگ است و از این دلتنگی چشمهایم بارانیست ...

 

چشمهایم بارانیست و دلم هوای او را کرده است ...

 

یک عالمه درد دل در این دل خسته نهفته است....

 

دلم تنگ است برای لحظه ای دیدار ، برای لحظه ای نگاه به چشمانش !

 

دلم برای کسی تنگ است که او در کنارم نیست ....

 

دلم بدجور هوایش را کرده است ...

 

در این حال و هوا ، در این لحظه های پر از تنهایی آرزو داشتم او در کنارم بود...

 

حالا که در کنارم نیست احساس تنهایی میکنم و این دل در حسرت یک لحظه

 

 دیدار با اوست ....

 

این دل بی طاقت برای کسی تنگ است...

 

کسی که آتش دلتنگی را در دلم نشانده است ، اما در کنارم نیست تا این آتش را

 

خاموش کند... و همچنان این آتش، قلبم را می سوزاند !

 

خیلی وقت است دلتنگ کسی هستم...

 

خیلی وقت است دلم هوای کسی را کرده است...

 

به چه کسی بگویم درد این دل را ، من که به جز او همدلی را ندارم!

 

به چه کسی بگویم راز این دل را ، من که به جز او همرازی را ندارم!

 

 در کنار چه کسی قدم بزنم ، نگاه به چشمان چه کسی کنم ، دستان چه کسی را

 

بگیرم مگر به جز او چه کسی را دارم؟

 

در این دنیای بزرگ تنها اوست که مرا دلتنگ خودش کرده است ....

 

کاش در کنارم بود ، کاش تنها لحظه ای او را میدیدم تا درد این دل پر از نیاز را به او

 

میگفتم ، درد دلتنگی هایم را برایش میگفتم....

 

دلم برای کسی تنگ است ، ولی او کجاست که بداند در این گوشه از این دنیا دلی است

 

 که در حسرت دیدار با او  همچنان چشم به راه نشسته است....

 

 

 

 

 

 

....

درود

خیلی وقت بود اینجا از خودم، از حرفای حضرت عشق ننوشته بودم.
امروز می خوام حسابی حرف بزنم مثل همیشه سر همه رو درد بیارم! البته از زیاده گویی! پس اگه حال و حوصله شو نداری بهت توصیه می کنم که پنجره رو ببند و منتظر آپ بعدی باش!!! اگه نه هم یا حق...

خودمم نمی دونم این آبان ماه چه حکمتی توش هست که باید حساس ترین تصمیمات، پر اتفاق ترین ماه سال واسه من و حضرت عشق باشه!
این 3ماه اخیر بعد از اون آخرین میلی که براش زدم وحتی جواب اینکه خونده یا نخونده رو نگرفتم خیلی تغییر کردم البته که همیشه این جور بوده لحظه به لحظه ما بزرگتر می شیم ولی بزرگ شدن مهم نیست! این چطور بزرگ شدن مهمه، سعی کردم خودم رو تغییر بدم حتی افکارم! رو همه چیز یه خط بزرگ کشیدم! خطی که دیگه جایی واسه ورود کسی نمی بینم! دلم شده ورود ممنوع! آدمایی که مثلا چندین سال دوست من بودند ولی همیشه یه نقاب به سرشون بود و باهام رفتار می کردند حالا اون ها رو شناختم...شناختی که باعث شد به تمام اشتباهات گذشتم پی ببرم به همه اون کارهایی که نباید می کردم و کردم، تو اون لجن زاری! که به اسم دوست! من توش گیر کرده بودم خودم رو کشیدم بیرون...مدتی تک و تنها فکر می کردم گاه بی گاهی هم به اینجا سر می زدم، چشامو باز کردم اطراف مو نگاه کردم بینم اصلا چه خبره؟؟!!
وقتی نتایج کنکور اومد کمی احساس آرامش کردم چون یه جورایی آیندم تضمین شد، راستشو بخواین با اون خوندنی که من می کردم بعید بود که حتی اسمم بیاد!!!
خیلی آروم شده بودم، احساس آرامش می کردم، احساس می کردم واقعا دارم نفس می کشم، آره دارم زندگی می کنم حالا دارم به واقع معنای خوش زندگی رو می چشم! با این حال که هنوز تو فکر آینده ام ولی دیگه به حال بیشتر از آینده اهمیت می دم. درست از 5آبان مصادف با اولین دیدار اون از 0 شروع کردم، شروع به ساختن تمامیه پل هایی که خراب کردم، تمام اشتباهاتی که کردم...آره جبران کردن همه ی اونها به هر قیمتی!
این تابستون بدترین روزهای زندگیم رو تجربه کردم، لحظه به لحظه ی اون برام یه تجربه ی شیرینه!!! تجربه ای که می دونم چه جوری ازش استفاده کنم، درسته که با افکار خیلی ها برخورد کردم با آدم های زیادی سروکله زدم، ولی همه ی اونها به این می ارزید که روزی مثل الان ازشون استفاده کنم...
مهرماه خیلی با خودم کلنجار رفتم تا برم ببینمش فقط در حد یه دیدن! ولی نرفتم...این طور فکر کردم که ناراحت بشه! و نرفتم، قانع نشدم، حتی به یاد قدیما می خواستم صبحا دلم هوایی شه! ولی باز هم نرفتم...تنها یک بار اونم از پشت دیدمش دیگه ندیدم تا همین هفته ی پیش...اما این بار اتفاقی!
بعد از عمری گفتیم بریم نظرات رو تایید کنیم حتی چند بار هم می خواستم نرم ولی ساعت 6.30 بود تو کتابخونه...بیرون وقت استراحتم بود، اومدم تو کافی نت کتابخونه نشستم...یک لحظه سرم رو بالا آوردم...کسی رو که انتظار نداشتم دیدم...خود خودش بود، فکر نکنم تو نگاهی که من دیدم اونم منو دید ولی حدس می زنم بعدش منو دید چون حتی...
فردای اون روز با این حال که درسی نداشتم رفتم کتابخونه همین که رسیدم باز هم دیدمش...داشت داخل کتابخونه می شد ولی این دفعه فکر کنم اونم منو دید، خوب نگاش کردم به اندازه ی این 244 روزی که ندیده بودمش نگاش کردم!!!از همیشه خوشگل تر شده بود، همیشه بهش می گفتم تو آدم نیستی! تو یه فرشته ای...از حالش بی خبرم همیشه دوست داشتم خودش خبری از حالش بهم بده وگرنه خبر گرفتن که کاری نداره!؟ کاشکی که اینارو بخونه...

یادمه یه بار تقریبا دو سال پیش بهم گفت: اگه می خوای باهات دوست باشم می شم ولی به شرط اینکه حرفی از آینده نزنی، آینده رو بذاز به وقتش...اون روزا من زیاد حال مساعدی نداشتم، عملی که در پیش داشتم داشت داغونم می کرد، نمی دونم چی شد که دیگه حرفی از اون صحبت رو وبدل نشد! ولی حالا می گم ای کاش بگه که واسه یه روزم که باشه باهاتم...

یه بار بهم گفت: این وبلاگ رو مثلا حالا که ساختی می خوای تا کی ادامش بدی؟ گفتم تا روزی اینجا از تو می نویسم که تو مال من شی، اون روز دیگه اینجا رو تخته می کنم...3 سال از اولین دیدار ما می گذره و تقریبا 3سال هم از نوشتن حضرت عشق.

دیگه نمی دونم چی بگم، فقط تو کار این زمونه موندم! که من دارم تاوان کدوم اشتباهم رو می دم؟ آره من تو این رابطه خیلی اشتباهات کردم ولی نه به این قیمت ها...بچه بازی هایی که اگه نمی کردم شاید الان اون کنارم بود و اینها رو نمی نوشتم...

همین الان از پرسه های عاشونم! اومدم، طبق عادت همیشگی یه سری به اونجای همیشگی! زدم و اومدم این نوشته ها رو چرکنویس کردم. هوا سرد بود ولی با امید می چسبید! شدم پاسبان ابن سینا !!!!!!

شاید همین کارامه که اون خوشش نمی یاد!!! چی کار کنم؟ من نمی تونم مردونگی رو تو اربده کشیدن و سروصدا کردن بدونم، اون چیزی که تو مردونگی برام مهمه تنها: صلابت و محبت ِ...دوست دارم کسی که بهم تکیه می کنه تا آخرش پای این وفاداریش بمونم به قول روزبه گفتنی: تو بگو وفا ما می شیم صفات...

شاید باز باید منتظر بمونم، این بار منتظر اینکه اون کنکورش رو بده و اون وقت اون تصمیم بگیره در مورد من؟

فقط تنها به این امیدوارم که 3سال انتظارم نشه 30 سال !!!...

چشای دیگه سو سویی نداره، فردا هم امتحان میان ترم تقشه کشی صنعتی، الانم ساعت 1.30 شب ِ

در مورد عکس هم بهتون بگم که: همین تازه که بیرون بودم این چنجیشک رو دیدم که افتاده زمین مرده، تو دست گرفتمش و یه عکس ازش گرفتم بهتر از این نمی شد بگیرم دیگه. فکر کنم خاطره ی خوب و قشنگی بود و صد البته مناسب واسه این پست.

معذرت که سرتون رو به درد آوردم، برگ حجیمی از دفترچه ی خاطرات حضرت عشق بود.



خدا جونم، این تویی که هیچ وقت تنهام نذاشتی امیدم الانم به تویه...پس راضی ام به رضای تو دلکم شکر...

خیلی وقت بود منتظر چنین حرفایی از خودم بودم! عزیزان این نوشته ها یه اعتراف نامه بود! اعتراف نامه ای که واسه من خیلی اهمیت داشت و برام مهم بود! برای نو کردن تمام فرسودگی ها...

 

 

 

 


86/9/11::: 7:39 ع
نظر()
  
  
   1   2   3   4      >